معنی سرگروه تیم ورزشی

لغت نامه دهخدا

سرگروه

سرگروه. [س َ گ ُ] (اِ مرکب) سردار و رئیس جماعت. (آنندراج).


ورزشی

ورزشی. [وَ زِ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش.
- باشگاه ورزشی، باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات ورزشی، انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین).
- مجلات ورزشی.


تیم

تیم. [ت َ] (ع اِ) بنده و از آن است تیم اﷲبن ثعلبهبن عکابه و تیم اﷲبن قاسط در نمر، و در قریش. تیم بن مره قوم ابی بکر (رض) و تیم بن غالبین فهر و تیم بن قیس بن ثعلبهبن عکابه ودر بکر تیم بن شیبان بن ثعله و در ضبه تیم اللات و تیم بن ضبه و در خزرج تیم اللات که پدران قبیله اند. (منتهی الارب). بنده و تیم اﷲ بنده ٔ خدا و پدر چند قبیله. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بنده و تیم اﷲ و تیم اللات و تیم قریش، هر سه نام قبیله ای است. (آنندراج).

فرهنگ معین

سرگروه

(~. گُ) (اِمر.) سردسته، رییس قوم.

فرهنگ عمید

سرگروه

رئیس و بزرگ‌تر قوم و طایفه، سردسته، سرکرده،


تیم

گروهی بازیکن که با یکدیگر در مقابل یک گروه ورزشی دیگر بازی می‌کنند یا مسابقه می‌دهند: تیم فوتبال،
گروهی مرکّب از دو نفر یا بیشتر که برای یک هدف مشخص تلاش می‌کنند: تیم پزشکی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرگروه

سردسته، رئیس

فرهنگ فارسی هوشیار

سرگروه

سردسته، سرکرده


ورزشی

(صفت) منسوب به ورزش مربوط به ورزش: مجلات ورزشی. یا باشگاه ورزشی. باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. یا عملیات ورزشی. انواع اعمال ورزش.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

رقابت ورزشی

پیکار ورزشی

معادل ابجد

سرگروه تیم ورزشی

1464

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری